سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زیورهای دنیا، خردهای ناتوان را تباه می سازد . [امام علی علیه السلام]
رازِ دل
>>جواد سیلانی ( یکشنبه 91/10/17 :: ساعت 10:45 صبح)

عزاداران موسم غم شد وقت ماتم شد اربعین آمـد

که زینب با کاراوان غم بر سر قبر شاهدین آمـد

سر قبر خسرو خوبان شاه مظلومان این چنین گفتا

که در نزدت ای برادر جان دیده ی گریان عابدین آمـد

ز جا برخیز ای شه عطشان حامی ایمان حال ما بنگـر

که بر ما از دشمن قرآن ظلم بی پایان این چنین آمـد

چه گویم از مادر اکبر می زند بر سر گشته او مجنون

سر قبر نوجوان اکبر شبه پیغمبر آن حزین آمـد

رباب اندر ماتم اصغر با غم بیمر گرید و گوید

که برحلق کودکم اینجا ز آن ستم گستر تیرکین آمـد

طلب شهدی کربلای او با ولای او از خدای او

که درگاهش ملجاُ ملجا از وفا بهر مومنین آمـد


  نوشته های دیگران ()
>>جواد سیلانی ( دوشنبه 87/5/14 :: ساعت 6:36 عصر)

سوم شعبان خدا دری زرحمت گشود

زغیب آمد حسین (ع) به عرصه گاه شهود

شاد شد ند شیعیان کوری چشم حسود

روز چهارم عیان باب حوائج نمود

تا که شود از وفا یاور سلطان دین

ماه بنی هاشمش گشته به عالم لقب

نام وی عباس بود بهر حیا و ادب

زهر جهت طاق بود هم زحسب هم نسب

روز قیامت بود برای زهرا(س) سبب

شفاعت خلق را نزد خدا از یقین

الا علی ولی ، دادرس ما سوا

ایکه تویی هر جهت در خور قل انما

چشم تو روشن بود زین دو پسر ای شها

یک پسر از مادری حضرت خیروالنسا

یک پسر از مادری بنام ام البنین

از قدم هر دوتن ارض و سما نور شد

بیت علی نور بود نور علی نور شد

موسی عمران زشوق به وادی طور شد

به چرخ چارم مسیح خرم و مسرور شد

شاد همه انبیا چه سیدالمرسلین

ولایت اهل و بیت بود زایمان نشان

دست توسل زند هرکه به دامانشان

کند ز راه ادب پیروی راهشان

اصل ولایت بود حاصل گفتارشان

چونکه ولایت بود سراج دین مبین

فخر از این مادری برای زهرا بود

تهنیتش از ثری تا به ثریا بود

کین دو ولد افتخار براهل دنیا بود

دیده ی شهدی مدام به لطف آنها بود

به درگه اهل بیت سوده از اول جبین


  نوشته های دیگران ()
>>جواد سیلانی ( سه شنبه 87/1/20 :: ساعت 9:50 عصر)

گر نخواهی بر ستمکاران نمائی التماس

پیروی کن از همان مولا که باشد حق شناس

رهبر آزادگان یعنی حسین ابن علـی

آنکه دائم با خوای خویش باشد در تماس

رهنمای شیعیان خود به عالم از عمـل

آنکه در میدان رزمش دشمن از او در هراس

حامی مستضعفان باشد چو باما خود علی

منکر مستکبران و دشمنان در هر لـبـاس

ایکه خواهی رستکاری در دو عالم نزد حق

سعی کن از امتحان بیرون بیائی زآن کلاس

حق و باطل تا دهی تشخیص بهر این و آن

حفظ کن ایمان خود را هست مشگل این قیاس

شهدیا کفران این نعمت بود از ابلهـی

با ولای مرتضی دائم کنم از حق سـپـاس

                 اثر طبع مرحوم حاج محمد علی سیلانی


  نوشته های دیگران ()
>>جواد سیلانی ( دوشنبه 87/1/19 :: ساعت 11:33 عصر)

مست تولای توام یاحسین 

 عاشق و شیدای توام یاحسین

مُهر نمازم شده خـــــاک درت

عابد این قبله گهم یاحسین

چونکه شود قسمت من کوی تو

از همه هستــی گذرم یا حسین

من که گنهـــــکارم و روی سیاه

هرگز از این در نروم یا حسین

ذره ای از مهــــــر و وفای ترا

به عالمی من نـــدهم یا حسین

به وقت جان دادن من از وفا

بیا به بالین سرم یاحسین

روز جزا بـــــــــــرات آزادیم

ده زِ ره لطف و کــرم یا حسین

         اشعار از جواد سیلانی (ازخواننده التماس دعا دارم)


  نوشته های دیگران ()
>>جواد سیلانی ( دوشنبه 87/1/19 :: ساعت 8:43 عصر)

چه شد از کین یکه و تنها زادة زهرا روز عاشورا

پس اندم با لب عطشان جانب میدان خسرو بطی

بگفتا با لشکر عدوان میکنم از جان یاری قرآن

شود روزی اندر این دنیا تا شود پیدا حق بود با ما

نصیحتها سبط پیغمبر کرد و بر لشگر اندر آن وادی

موُثر کی حرف حق گردد در دلی کو شد سنگی از خارا

چه شد ظاهر کفر آن لشگر آن زمان دیگر زادة حیدر

نمود آن دم حمله بر لشگر همچنان حیدر در صف هیجا

چنان لشگر الحزر گویان جمله سر گردان در فرار از بیم

هزاران سر بر زمین افکند از تن اعدا اندر آن بیدا

در آندم بن سعد دون ترسید جسم او لرزید بر کشید آوا

که شه از این حمله پرشور جسمتان در گور میدهد ماؤا

به یک حمله کار خود سازید سرنگون سازید شاهدین از زین

که ناگه بر گردآن سرور آمدند یکسر مردم یغما

سراسر از ان کمان داران تیر و چون باران بر تنش آمـد

دل شهدی خون بود زین غم شد از این ماتم دیده اش دریا

                       اثر طبع مرحوم حاج محمد علی سیلانی


  نوشته های دیگران ()
>>جواد سیلانی ( دوشنبه 86/12/27 :: ساعت 11:41 صبح)

چشم لطفی در جهان بر ما سوا دارد حسین

درد مندان را بگو دارالشفا دارد حسیـن

هر چه بودش در ازل با عشق حق سودا نمود

زین سبب خلایق خود را خون بها دارد حسیـن

تربت پاکش شفا درگاه او جای دعـا

بر خلایق از کرم لطف و عطا دارد حسیـن

جد او باشد محمد خاتم پیغمبران

باب والا رتبه ای چون مرتضی دارد حسیـن

ساقی کوثر علی داماد و بن غم رسول

افتخاری زین پدر بر ما سوا دارد حسیـن

زهره الزهرای اطهر بنت ختم الانبیـا

مادری چون حضرت خیر النسا دارد حسیـن

عون و جعفر با حسن دیگرابوالفضل رشیـد

در جهان آن یاوران با وفادار حسیـن

شمع رخسارش جهانی کرده روشن روز و شب

در بر شمع رخش پروانه ها دارد حسیـن

اوست وجه الله اعظم در میان خاص و عام

در حقیقت چهره ی ایزد نما دارد حسیـن

از حجاز آمد برای حفظ دین در نینوا

بینوایان را بگو الحق نوا دارد حسیـن

با شهامت پرچم اسلام را پاینده کرد

تا ابد دین را ز خون خود بپادارد حسیـن

یک بیک اعمال حج را کربلا انجام داد

از حرم تا قنلگه سعی و صفا دارد حسیـن

در منای دوست هفتاد و دو قربانی نمود

در ره جانان خود از جان فدا دارد حسیـن

تا که مردم را دهد آگاهی از ظلم یزیـد

اهل و بیتی عازم شام بلا دارد حسیـن

از برای کوفه و در مسجد جامع به شام

زینب و سجاد بهر خطبه ها دارد حسیـن

انکه همراهی نماید با حریم خاص حـق

بر فراز نی سری از تن جدا دارد حسیـن

تا نماید در خرابه کاخ دشمن زیر و رو

چون رقیه بلبل بزم عزا دارد حسیـن

دید راس باب خود جان در رهش تسلیم کرد

آن امانت ر ا به شام غم فزا دارد حسیـن

شهد یا از درگه سبط پیمبر رو متاب

زامر حق حق شفاعت در جزا دارد حسیـن

                                                                                   اشعار از مرحوم حاج محمد علی سیلانی


  نوشته های دیگران ()
   1   2      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ