سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همانا خدا بر عهده شما واجبهایى نهاده ، آن را ضایع مکنید و حدودى برایتان نهاده از آن مگذرید و از چیزهایى تان بازداشته حرمت آن را مشکنید و چیزهایى را براى شما نگفته و آن را از روى فراموشى وانگذارده ، پس خود را در باره آن به رنج میفکنید . [نهج البلاغه]
رازِ دل
>>جواد سیلانی ( سه شنبه 87/1/20 :: ساعت 9:46 عصر)

قانون حق همان که ز قرآن نوشته انـد

تا روز حشر بهر مسلمان نوشته انـد

بعد از نبی ائمه اطهار یک به یک

تفسیر این کتاب ز ایقان نوشته انـد

نهج البلاغه علی است آنکه راستی

شرحش برای پیرو ایمان نوشته انـد

بهر فریب ملت اسلام و شیعیان

بیگانگان کتاب فراوان نوشته انـد

هر داستان که هست فریبنده در جهان

بـی شک مقاله ایست ز خسران نوشته انـد

وحدت بیان حق بود از بهر مسلیمـن

رمزیست از حقیقت عرفان نوشته انـد

این نکته را بدان که به تاریخ روزگار

مدح ائمه تا حد امکان نوشته انـد

شهدی مقام و منزلت مصطفی و آل

یک موهبت ز رحمت رحمان نوشته انـد

                     اثر طبع مرحوم حاج محمد علی سیلانی


  نوشته های دیگران ()
>>جواد سیلانی ( سه شنبه 87/1/20 :: ساعت 9:45 عصر)

آن کسی بنده ی خدا باشـد

که به تقدیر او رضا باشـد

خامه ی قدرتش هر آنچه نوشـت

اندر آن خیر ما سوا باشـد

بگذر از نخوت و تکبر و آز

که ترا باعث فنا باشـد

وه چه خوش گفت این سخن سالـک

سخنی را که دل ربا باشـد

گر عمل خالی از ریا باشـد

قابل قرب کبریا باشـد

ای ریا پیشه دادمت آگـه

گر به دوزخ روی سزا باشـد

کن در گوش پند آن دانا

تا که بهر تو آشنا باشـد

خودنمائی و ریا و تزویر اسـت

وای بر آنکه خودنما باشـد

شهدیا گرد این گناه مگرد

نزد اهل ادب خطا باشـد

                   اثر طبع مرحوم حاج محمد علی سیلانی


  نوشته های دیگران ()
>>جواد سیلانی ( سه شنبه 87/1/20 :: ساعت 9:44 عصر)

به سر کوی تو از شوق سفر خواهم کرد

از عدویت به جهان قطع نظر خواهم کرد

تا ببینم رخ نیک تو در آئینه دل

شستشو لوح دل از اشگ بصر خواهم کرد

بود چون روز ازل مهر تو در آب و گلم

تا ابد فخر بر نوع بشر خواهم کرد

باکم از خار مغیلان بیابان نبود

جای پا طی ره عشق تو ز سر خواهم کرد

یا علی در دم رفتن تو مرا یاری کن

به سوی خالق اکبر چو گذر خواهم کرد

گفت شهدی که بود حاصل من مهر علی

فخر از این کشته به هنگام ثمر خواهم کرد

                      اثر طبع مرحوم حاج محمد علی سیلانی


  نوشته های دیگران ()
>>جواد سیلانی ( سه شنبه 87/1/20 :: ساعت 9:42 عصر)

هر که از جان تابع یکتای بی همتا شود

در مقام بردگی چشم دلش بینا شـود

آنکه تهمت می زند بر بندگان از هر نظر

چون حقیقت گشت روشن عاقبت رسوا شـود

آنکه باشد مظهر خلّاق سبحان رهبرش

فیض چون گیرد از او ازنکته ای دانا شود

هر که تخمی از نکوئی کشت کرد اندر جهان

بهرور از حاصلش امروز و هم فردا شـود

تحت تاثیر ستمگر از جهالت هر که شـد

منحرف از دین و ایمانش به یک ایما شـود

شهدیا هر کس منافق شد میان مسلمیـن

نزد دشمن کارهای زشت او زیبا شـود

                        اثر طبع مرحوم حاج محمد علی سیلانی


  نوشته های دیگران ()
>>جواد سیلانی ( سه شنبه 87/1/20 :: ساعت 9:37 عصر)

هر آنکس در جهان با آرزوها خانه می سازد

بود غافل فلک آن خانه را ویرانه می سازد

خوشا آنکس که در عالم بسان نوح پیغمبر

برای زندگانی مختصر کاشانه می سازد

فروشد لذّت دنیا به عقبی از یقین آری

چنان بهلول هر کس خویش را دیوانه می سازد

پنا هم بر تو باشد ای خدا از آن ریاکاری

که دام از بهر مردم سبحه ی صد دانه می سازد

بود دل کعبه ی مقصود و جای حق در آن باشد

بشر این کعبه را از جهل خود بتخانـه می سازد

بنازم جلوی جانان که صدها همچو شهدی را

به گرد شمع رویش همچنان پروانه می سازد

                                  اثر طبع مرحوم حاج محمد علی سیلانی

 


  نوشته های دیگران ()
>>جواد سیلانی ( دوشنبه 87/1/19 :: ساعت 8:56 عصر)

به روزگار هر آنکس حیا نگهدارد

ز فتنه های زمانش خدا نگهدارد

غلام همت آنم ز روی شوق و شعف

که سر دوست ز راه وفا نگهدارد

ببرد گوی سعادت کسی در این میـدان

که دین خود گه رنج و بلا نگهدارد

شرافت بشر از روی معرفت خیزد

اگر که گو هر قدر و بها نگهدارد

دل است آینه ی ذات ذوالجلال ولی

هر آنکه آینه را با صفا نگهدارد

در این سراچه ی فانی ندیده ام شهدی

کسی که راز نهان مرا نگهدارد

                             اثر طبع مرحوم حاج محمد علی سیلانی


  نوشته های دیگران ()
>>جواد سیلانی ( دوشنبه 87/1/19 :: ساعت 8:56 عصر)

هر کس به دهر خدمت نوع بشر کنـد

راضی خدای خود ز خود آن نیکفر کنـد

آرد بدست گوهر عرفان ز راه شوق

در بحر دل ز راه طلب گر سفر کنـد

آنکس که گشت عاشق آن یار مهربان

بهر وصالش از همه قطع نظر کنـد

بسیار طعنه ها که رقیبان زنند ولیـک

عاشق کجا به راه تو خوف از خطر کنـد

بس ناله ها که از دل مظلوم شد بلنـد

آیا شود که بر دل ظالم اثر کنـد

بنگر به نظم شاعر شیرین زبان که گفـت

تا عالمی ز گفته ی خود باخبر کنـد

دیدی که خون ناحق پروانه شمع را

چندان امام نداد که شب را سحر کنـد

شهدی رسد که گردش ایام عاقبـت

کاخ ستمگران همه زیر و زبر کنـد

                      اثر طبع مرحوم حاج محمد علی سیلانی


  نوشته های دیگران ()
<      1   2   3   4      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ